ای آنکه طوفانی تویی/ای آنکه بارانی تویی/ طوفان بیاید می برد/هم تو هم از سر باد را
حرف تو غیر از باد نیست/مغز تو که آباد نیست/کو تیشه فرهاد، نیست/ تا سفره سازد یاد را
شعر تو پاچه می درد/ طنز تو شیرینی برد/ بیچاره اینها می رسد/ استاد را استاد را
مردند اصغر توله ها، رفتند لعنت شد به جا،حاجی شمادیگرچرا؟ تو نشنوی فریاد را؟
باید رسانی بر زمین/پای مبارک را ززین/از خربیاگاهی پایین/بنگر دمی داماد را
کج، منحرف، معوج چرا/طبع خراب و لج چرا/تقلید از ایرج چرا/قدری بگیر ارشاد را!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آی ای طوفانی شبهای شعر هرزگی
ای نمک تو چاره کن از بهر ما بی مزگی
آی ای مرد بدون قافیه یا نه بگو
بی ردیف شعرهای هجوگویان مگو
کاش می گفتی فکاهی گر توانی ای کچل
آه دانم چون چلاغی در بلاغت ای مچل
ای که هزلیات را از بر تویی
این چرندیات را مادر تویی؟